به گزارش شهرآرانیوز؛ طبق اعلام رئیس سازمان ثبت احوال کشور، میانگین فاصله ازدواج تا تولد نخستین فرزند در ایران در سه ماهه ابتدای امسال به ۴.۳ سال رسیده است. در عین حال، میانگین سن مادران در زمان تولد اولین فرزند ۲۷.۶ سال و پدران ۳۲.۵ سال است؛ آماری که نشان میدهد جوانان ایرانی نه تنها دیرتر ازدواج میکنند، بلکه بعد از ازدواج هم فرزندآوری را به تعویق میاندازند.
اما پشت این تأخیر عددی، یک مسئله عمیق روانشناختی خوابیده است. تغییری در ذهن و احساس و درک نسل جدید از «آمادگی» برای فرزندآوری. چرا؟ این پرسشی است که برای پاسخ به آن باید وارد دنیای روان انسان معاصر شد.
یکی از نخستین دلایل روانی تأخیر در فرزندآوری، ترس از ناتوانی در پدر یا مادر شدن است. نسل امروز بیش از هر زمان دیگری تحتفشار «استانداردهای فرزندپروری» است؛ والد ایدهآل، مادر فعال، پدر حامی، تربیت بدون خشونت، آموزش مهارتهای عاطفی و ....
بر اساس دادههای سالهای اخیر، شاخصهای اقتصادی خانواده ایرانی با فشار قابل توجهی روبهروست: افزایش اجارهنشینی، نگرانی از ثبات شغلی و رشد هزینههای فرزندآوری.
یکی از نگرانیهای روانی که بهویژه در مشاورههای ازدواج تکرار میشود، ترس از تغییر رابطه عاشقانه به رابطه صرفاً والدینی است. زوجها تمایل دارند پیش از ورود به مرحله والدگری، تجربهای عمیق و باکیفیت از زندگی دونفره داشته باشند. البته این موضوع اگر بیشازحد کش پیدا کند، ممکن است پیوند عاطفی آنقدر بسته و خودبسنده شود که ورود یک فرزند در سالهای بعد، با بحرانهای بیشتری همراه گردد.
برگزاری کارگاههای مهارت فرزندپروری، شناخت تحولات روانی دوران بارداری و نوزادی و آشنایی با چالشهای والدگری میتواند از بسیاری از ترسها بکاهد. البته که که خود برگزاری این دورهها «به صورت غیراصولی» میتواند به آسیب کمالگرایی دامن بزند.
امکاناتی مانند گروههای پشتیبانی محلی مانند گروههای مردمی که در یک محله با هم در ارتباطند، کلینیکهای روانمشاوره خانواده و مراکز همدلیار میتواند حس تنهایی را کاهش دهد و روان زوجها را در مسیر فرزندآوری آرامتر سازد.
تأخیر در فرزندآوری، فقط یک مسئله جمعیتی یا آماری نیست؛ بلکه نشانهای از تردید، اضطراب، تنهایی و فشارهای روانی پنهانی است که جوانان امروز تجربه میکنند. اگر بخواهیم برای آن نسخهای بنویسیم، باید از دریچه ذهن و دل نسل امروز به ماجرا نگاه کنیم؛ نه فقط از آمار و دستورالعمل.
منبع: فارس